عماریون بلوچستان
چرخش استراتژی رسانهای غرب در بایکوت اخبار رهبر انقلاب/ هر چند این رویکرد در رسانههای ضد انقلاب فارسی زبان با اهدافی تخریبی در اولین گام با مستند بیبیسی فارسی درباره رهبر انقلاب آغاز شد، اما استراتژی پرداختن به آراء رهبر انقلاب اسلامی در رسانههای غربی طی چند روز گذشته به اوج خود رسیده و تعدادی از رسانههای اثرگذار غربی با شکستن بایکوت خبری پیشین که از زمان فوت امام راحل (ره) تا هم اکنون ادامه داشته، مقالات بلند بالایی را به تحلیل ویژگیهای شخصی و همچنین زندگینامه ایشان اختصاص میدهند. این رسانهها البته در تهیه محتوای مورد نظرشان با محدودیتهای زیادی مواجه هستند و با وجود اینکه در داخل و خارج از ایران اطلاعات زیادی راجع به نوع رفتارها و گفتهها و عکس العملهای ایشان وجود دارد، سعی دارند از دریچه دید مخالفین نظام جمهوری اسلامی و افراد اپوزیسیون بیرون از کشور به دیدگاه مطلوب خود برسند. طی چند روز گذشته، رسانههایی نظیر فارین افیرز، سیانان، نشنال اینترست، رویترز و هافینگتون پست در مقالات جداگانهای به این مسئله پرداختهاند و با وجود اینکه رسانههایی چون فارین افیرز و سیانان به طور مستقیم به نظرات و شخصیت رهبر معظم انقلاب پرداختهاند، رسانههای دیگر تلاش کردهاند به بهانه نزدیک بودن حجت الاسلام روحانی به رهبر انقلاب در طول سالیان پس از انقلاب و همکاری وی با ایشان در عرصههای امنیتی و سیاسی کشور به زنگینامه و طرز برخورد و اندیشه رهبر انقلاب راجع به غرب و انرژی هستهای و همچنین مسایل بین الملل و منطقه چون سوریه و مصر بپردازند. این رسانهها با بیان اینکه ریس جمهور ایران اصولا تصمیمگیر نهایی درباره پرونده هستهای ایران نیست و تصمیم نهایی در این زمینه را «رهبر عالی ایران» میگیرد، به این نتیجه رسیدهاند که باید راهی برای پیشبینی تصمیم نهایی ایشان در این زمینه وجود داشته باشد. راهی که بیان کند آیا ایران در زمان ریاست جمهوری حجت الاسلام روحانی حاضر به کوتاه آمدن از حق هستهای ملت ایران هست؟ آیا راهی برای تعامل ایران و غرب در این زمینه وجود دارد؟ آیا ایران و یا به بیان بهتر رهبر ایران در نهایت به دولت یازدهم اجازه میدهد پشت میز مذاکره مستقیم با امریکا بنشیند؟ رسانههای غربی تا چند روز پیش بر این باور بودند که تحریمهای اقتصادی نه تنها بر روی اقتصاد کشورمان تاثیر داشته، بلکه نتیجه انتخابات ریاست جمهوری نیز یکی از نتابج حاصل از تحریمها بوده است. این گفته بسیاری از کارشناسان امریکایی بوده و برخی از کارشناسان نزدیک به کاخ سفید اعلام میکردند که تصور غالب در کاخ سفید نیز همین بوده است و به همین دلیل کنگره و حتی شخص اوباما به ادامه یافتن تحریمها و افزایش فشارها بر ایران تاکید دارند. با این حال گزارشهای سازمانهای جاسوسی غرب از نتیجه دیگری خبر میدهد و آن این است که با وجود تمام تحریمهای صورت گرفته، ایران دست از برنامه هستهای خود نکشیده و تحریمها نتوانسته تاثیری بر روی فعالیتهای هستهای ایران و مهمتر از آن، میزان حمایت مردم از نظام جمهوری اسلامی داشته باشد. پس باید به دنبال عامل اصلی ادامه یافتن تلاشهای تحقیقاتی و علمی دانشمندان ایرانی پرداخت. عاملی که تا امروز با پشتوانه مردمش، رهبری کشور وهمچنین برنامه هستهای را در دست داشته است. عاملی که اجازه نداده است کسی یک گام از حقوق هستهای ملت ایران عقب نشینی کند. عامل اصلی، رهبر ایران است. رسانهها اما در مقالات افرادی چون اکبر گنجی و یا گفت و گوهای اصغر رمضانپور معاون عطاءلله مهاجرانی در زمان تصدی وزارت ارشاد به چه نتیجهای رسیدهاند؟ علی خامنه ای کیست ؟ اکبر گنجی در مقاله 9 هزار کلمهای خود در مجله فارین افیرز که به تیتر یک این مجله نیز تبدیل شد محورهایی از شخصیت رهبر انقلاب را بیان کرده است که برای اولین بار در نوع خود جالب توجه به نظر میرسد. نمونههای اظهار نظرهای قبلی اپوزیسیون به ملغمه بیسر و ته و مقالات خندهداری تبدیل میشد که افرادی چون محسن مخملباف برای سایتهای وابسته به رژیم صهیونیستی و یا سایتهای اپوزیسیون مینوشتند اما این مقاله مواردی از نظرات رهبر انقلاب را مطرح ساخته که تاکنون به دلیل بایکوت خبری گسترده در جهان غرب مطرح نشده بود. گنجی در این مقاله طولانی به مسایلی اشاره کرده که به صورت اجمالی در زیر میآید: - گنجی در این مقاله مطرح میکند «آیت الله خامنهای بعد از انتخاب شدن به عنوان رهبر ایران در سال 1989 به صورت رسمی یا غیر رسمی حاکمیت قوای مجریه، مقننه و قضایی را در اختیار دارد. {آیت الله} خامنهای رییس دولت ایران، فرمانده کل قوا، و ایدئولوگ اصلی جمهوری اسلامی است. دیدگاههای ایشان در نهایت سیاست ایران را شکل میدهند و بدین جهت بررسی این دیدگاهها و واکاوی جزییات آنها ضروری به نظر میرسد. - {آیت الله} خامنهای جزو پایه گذاران انقلاب اسلامی بود که در سال 1981 رییس جمهور ایران شد و در سال 1989 نیز به رهبری ایران برگزیده شد. ایشان همواره در تماس با جامعه متفکران و روشنفکران ایرانی بوده و بر خلاف بسیاری از اسلامگرایان دیگر در زمان انقلاب با مهمترین چهرههای روشنفکران سکولار اپوزیسیون در تماس بوده و توانستند بسیاری از این افراد را به گفتمان انقلاب اسلامی جذب کند. ایشان همچنین یکی از محصلان حوزه علمیه بوده که تمرکز خود را بر روی یادگیری شریعت و قوانین اسلامی گذاشته اند. ایشان در همان دوران با نظریهپرداز مصری و از مهمترین چهرههای اخوان الملسلین، «سید قطب» آشنا شد و بسیاری از آثار او را به زبان فارسی برگرداند. - {آیت الله} خامنهای در جوانی شاهد تنش موجود میان غرب و جهان سوم بود و این دیدگاهها در طول مراودات بین ایران با ایالات متحده بعد از پیروزی انقلاب اسلامی تقویت شد. ایشان به این نتیجه رسیدند که هدف اصلی واشینگتن براندازی نظام جمهوری اسلامی است و تمام مسایل دیگر مطرح شده توسط ایالات متحده چیزی بیشتر از بهانهجویی نیست. حتی امروز نیز ایشان معتقدند که دولت ایالات متحده به دنبال تغییر نظام در ایران چه از طریق فروپاشی داخلی، انقلاب، فشارهای داخلی و یا تهاجم نظامی است. - {آیت الله} خامنهای همیشه منتقد لیبرال دموکراسی بوده و معتقد است فروپاشی نظام سرمایه داری غرب در بلند مدت اجتنابناپذیر است. - ایشان با این حال ذاتا ضد غرب و ضد امریکایی نیست و امریکا را برای تمام مسایل و مسکلات دنیای اسلام مقصر نمیداند و خواستار نابودی آنها نیست. - ایشان علم و پیشرفت را به عنوان «حقیقت دنیای غرب» میپذیرد و از ایرانیان میخواهد از این پروسه پیشرفت درس بگیرند. - ایشان انسانی متعصب و غیر منطقی و یا بیپروا که به دنبال فرصتهایی برای جنگ و خشونت باشد، نیست. اما دیدگاههایی کاملا ریشه دار و انعطافناپذیر اسلامی دارد که باعث میشود تعامل با امریکا و و هرگونه مذاکره با این کشور با دشواریهایی همراه باشد و از نظر ایشان هر گونه مذاکره با غرب باید در شرایطی پیش رود که هر دو طرف امتیازات قبال توجهی به طرف مقابل دهند. - {آیت الله} خامنهای در زمان انقلاب 40 سال داشت و از قبل از انقلاب و بعد از آن ارتباطات وسیعی با روشنفکران داشت. ایشان در عین اینکه مرد قوانین اسلامی است، مرد موسیقی، شعر و رمان نیز هست. ویژگیای که کمتر مرجع تقلید یا فقیهی دارد. - در ادامه این مقاله به روابط رهبر انقلاب با شاعران و نویسندگان روشنفکر نظیر علی شریعتی، مهدی اخوان ثالث و جلال آل احمد اشاره شده که همگی آنها نظریه پردازان تئوری غربزدگی بودند. - {آیت الله} خامنهای در جوانی رمانهای زیادی خوانده بود. از جمله میتوان به آثار محمد علی جمالزاده، صادق چوبک و صادق هدایت اشاره کرد اما در میانه راه ایشان به این نتیجه رسید که آثار این افراد در برابر رمانهای کلاسیک غربی رنگ باخته است. ایشان لئو تولستوی، میخاییل شولوخوف را ستایش میکرد و نوشتههای انوره دوبالزاک، مایکل زواگو را دوست داشت اما از نظر او ویکتور هوگو برترین بود. - {آیت الله} خامنهای معتقد است که رمانها نگاه عمیقی به درون ساختارهای اجتماعی غرب دارند. ایشان به تعدادی از نویسندگان و شعرا که در سال 1996 دیدار کرده بودند، توصیه کرد «رمانهای نویسندگان غربی با تمایلات سیاسی چپ را بخوانید کتاب معروف «جان اشتاین بک» به نام «خوشههای خشم» را بخوانید و ببینید که تعریف او از نظام سرمایه داری چیست و این نظام چگونه با مردم غرب رفتار کرده است». ایشان همچنین یکی از دوستداران رمان «کلبه عمو تام» است که در سال 2002 خواندن این رمان را به مسئولان بلندپایه نظام توصیه کرد و گفت ماجرای این کتاب و ظلم به بومیان امریکا هنوز بعد از 200 سال در امریکا زنده است. - گنجی در ادامه به تاثیرات رهبر اخوان الملسمین مصر که توسط جمنال عبدالناصر ترور شد بر روی نظر آیت الله خامنهای درباره حکومت دینی اشاره کرده است. - بعد از برگزیده شدن به رهبری مواضع رهبر ایران شفافتر بیان شد. آیت الله خامنهای اعتقاد داشت تمام تلاشهای امریکا در ایران برای از بین بردن نظام اسلامی است از نظر ایشان تهاجم فرهنگی، تلاش غرب برای از بین بردن جامعه و حکومت اسلامی است. - ایشان در عین حال معتقد است امریکا نمیتواند همان بلایی را که سر اتحاد جماهیر شوروی آورد، بر سر ایران بیاورد چرا که ایران و حکومت مبتنی بر اسلام مانند کمونیست نیست که بر اساس ایدئولوژی انسانی به وجود آمده باشد و دارای قدمت و فرهنگ ریشهدار است. - {آیت الله} خامنهای اعتقاد داشت که امریکا به دنبال ایجاد حاکمیت دوگانه در ایران است و این کار را به وسیله عوامل داخلی خود در جریان انتخاباتها و بعد رویارو قرار دادن ارکان نظام با رهبر انجام میدهد و بعد از اعتراضات سال 2009 بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم، {آیت الله} خامنهای در نماز جمعه این اعتراضات را به انقلابهای رنگین تشبیه کرد به خصوص انقلاب رنگی صورت گرفته در گرجستان که معتقد است امریکا و انگلیسیها در آن نقش داشتند. - ایشان معتقد است تحریمها هم برای از بین بردن نظام است چرا که تحریمهای ابتدایی صورت گرفته علیه ایران در زمانی صورت گرفت که اصلا فعالیت هستهای در کار نبود. - ایشان به غرب اعتماد ندارد چرا که حاصل دو همکاری با امریکا، برای ایران هیچ بوده است. یکی از این همکاریها در زمان خاتمی در سال 2003 بود که غنی سازی اورانیوم در ایران تعلیق شد. ایشان همچنین در سخنرانی دیگری یادآور شد که با وجود لحن نرمتر دولت خاتمی نسبت به غرب و امریکا و همکاری دولت او با امریکا در اجلاس بن برای تشکیل دولت جدید افغانستان نه تنها همکاری و تعامل متقابل امریکا بیشتر نشد، بلکه دولت جورج بوش در آن زمان به ایران لقب «محور شرارت» داد. - دلیل دیگر بی اعتمادی {آیت الله} خامنهای به امریکا رفتارهای ضد اسلام غرب است مانند قرآن سوزی توسط کشیش امریکایی که با پاسخ مناسب دولت امریکا رو به رو نشد و همچنین ساخت فیلم ضد اسلامی «بیگناهی» توسط عوامل اسراییلی – امریکایی که آنهم با وجود اینکه شعله خشم مسلمانان در سراسر جهان را بر افروخت، با عکمس العمل متناسب دولت امریکا مواجه نشد. - {آیت الله} خامنهای معتقد است که جامعه ایرانی شکل خاصی از دموکراسی را دارد که ریشه در دین دارد یعنی دموکراسی دینی. - گنجی البته در پایان مقاله خود به راهکارهای مواجهه غرب با رویکردهای رهبر معظم انقلاب نیز اشاره کرده و نوشته است :«برای از بین بردن تنشها میان ایران و امریکا {آیت الله} خامنهای باید مطمئن شود که غرب به دنبال بر اندازی نظام جمهوری اسلامی نیست و به طور متقابل امریکا هم باید مطمئن شود که ایران به دنبال دستیابی به انرژی صلح آمیز هستهای است». یاران خراسانی …. عماریون یاوران سید علی منفعت ملی ما گم شده آیا عمل به حرف مردم شده مرگ بر آمریکا هموطن هموطن ماهمه با هم هستیم جانم فدای سید علی با عزت می میریم تن به ذلت رابطه با آمریکا نمی دهیم
سرخوش زسبوی غم پنهانی خویشم
چون زلف تو سرگرم پریشانی خویشم
دربزم وصال تو نگویم زکم وبیش
چون آیینه خوکرده به حیرانی خویشم
لب باز نکردم به خروشی و فغانی
من محرم راز دل طوفانی خویشم
یک چند پشیمان شدم ازرندی ومستی
عمری پشیمان ز پشیمانی خویشم
از شوق شکر خند لبش جان نسپردم
شرمنده جانان بگرانجانی خویشم
بشکسته ترازخویش ندیدم به همه عمر
افسرده دل ا زخویشم وزندانی خویشم
هر چند امین بسته دنیا نیم اما
دلبسته یاران خراسانی خویشم
مقام معظم رهبری
هوادارانش میگویند تنها او است که میتواند کشور را از وضعیت کنونیاش خارج کند و خودش هم مدام بر آینده نگری سالهای گذشته پای میفشارد که اینها که امروز بر ملک و ملت میرود را من پیش از اینها در خشت خام دیده بودم و بارها گوشزد کردم و کسی نشنید تا امروز کار به اینجا رسید.
هاشمی رفسنجانی را تقریباً همه میشناسند، مردی که پیش از اینها هشت سال سکان دولت را در دست داشت و سابقه انقلابیاش هم بر کسی پوشیده نیست و هنوز هم خیلیها فراموش نکردهاند آیت الله اگر امروز بر جایگاه منتقد وگاه مخالف مینشیند در روزگاری که سررشته امور به دستش بود مخالف که هیچ، اندک منتقدی را هم برنمی تافت و به شهادت دوست و دشمن توسعه سیاسی در زمان ریاست هاشمی بر قوه مجریه عملاً به دست فراموشی سپرده شده بود.
او که امروز چنین بیمحابا از پیش گوییهایش درباره اوضاع جاری مملکت سخن میگوید ظاهراً فراموش کرده نمونه همین انتقادات از سیاستهای اقتصادی خود وی نیز تا اندازهای بالا گرفت که فریاد یادگار امام (ره) را هم درآورد.
امروز اگر قیمت دلار سه برابر و یا کمی بیشتر شده در زمان دولت فخیمه سازندگی به راحتی 5 برابر شد و بگذریم در آن زمان صدای مخالفی هم نبود که جلوی «توسعه مملکت» را بگیرد!
رای سیل آسای دوم خرداد 76 به سید محمد خاتمی بیش از آنکه رای به ادامه دولت سازندگی باشد یک خواست عمومی برای تغییر در شیوه اداره کشور توسط قوه مجریه بود، آرایی که اگر در آن زمان دوستان آقای هاشمی توانستند به گونهای دیگر تعبیرش کنند بسیار محکمتر در انتخابات مجلس ششم تکرار شد تا حدی که علی اکبر هاشمی بهرمانی به زحمت در بین 30 نفر وکیل مردم تهران جای گرفت.
پس از آن در سوم تیر 1384 در مقابل محمود احمدینژاد مردم ترجیح دادند از میان کسی که نمیشناسندش و کسی که خیلی خوب میشناسندش به اولی رای بدهند زیرا هنوز فراموش نکرده بودند زندگی در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی چه رنگی دارد، بگذریم که محمود احمدینژاد هم در نهایت از مدیران دولت هاشمی و رییس ستاد انتخاباتیاش در مناطق تهران در دورههای پیشین بود و شاید از همین جهت بود که دستاورد نهایی چندان هم چیز متفاوتی از کار درنیامد!
احمدی نژادی که امروز هاشمی مدعی است تمام رفتارهایش را میتوانسته پیش بینی کند برکشیده خود او است و با عنایت او قدم به دنیای سیاست گذاشت و از همین رو شاید حق دارند کسانی که این انتقادات کوبنده را صادقانه و مشفقانه نمیدانند و باورش نمیکنند.
گذشته از همه اینها، اینک که در آستانه انتخابات قرار داریم سوال بزرگ دیگری مطرح میشود، این است که هاشمی رفسنجانی که از سوی هوادارانش تنها ناجی حال حاضر ایران معرفی میشود با 80 سال سن چه نقشی میتواند در اداره کشور ایفا کند؟
به هر حال تجربه بخشی از تواناییهای مدیریتی است و آقای هاشمی که مدام به اوضاع مدیریتی در کشورهای مترقی اشاره میکند خوب است بفرمایند در کدام کشور پیشرفته و نیمه پیشرفته دنیا یک پیرمرد 80 ساله برای انتخابات ریاست جمهوری اعلام آمادگی میکند؟
آیت الله هاشمی در آخرین سخنرانی خود در جمع هوادارانش که برای دعوت از او جهت ورود به انتخابات نزدش رفته بودند دچار یک اشتباه استراتژیک دیگر هم شد، اینکه او از سوی همین مردم از چرخه اجرایی کشور حذف شد و اگر هنوز در نظام جمهوری اسلامی سمت حکومتی دارد به لطف و تشخیص مقام معظم رهبری است و در واقع خود او در اکنون سویی ایستاده که انتقاداتش را به کنایه و اشاره متوجه آن میکند!
شاید بتوان گفت امروز شخص هاشمی رفسنجانی در راس کسانی قرار گرفته که بر سر شاخ نشستهاند و بُن میبرند، اقدامی که تاکنون از سوی خداوند بستان به پاس سالها تلاش و مجاهدت در راه انقلاب اسلامی با نظر رافت و مهربانی نگریسته شده است.
By Ashoora.ir & Night Skin